متین | ||||
|
فراخوان همکاران وآموزگاران گرامی دوره ی ابتدایی
انتظارشما ازگروه تکنولوژی وگروه های آموزشی دوره ی ابتدایی استانتان با توجه به شرح وظایفش چیست؟
خواهشمند است در این فراخوان شرکت نموده و به سوال موردنظر پاسخ دهید؛ پیشاپیش ازحسن نظرشما عزیزان قدردانی می گردد. [ جمعه 92/1/23 ] [ 2:39 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
[ پنج شنبه 92/1/22 ] [ 12:24 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
سخت مشغول عبادت و بندگی بود. روزها روزه می گرفت و شب ها را به مناجات می گذراند. از عبادت و خلوت سیر نمی شد. چهل روزی می شد که به خانه خدیجه نرفته بود و در خانه فاطمه بنت اسد مادر علی اعتکاف کرده بود. به خدیجه گفته بود به فرمان خداوند از او کناره گیری کرده. این چهل روز بر خدیجه و محمد چهل سال می نمود تا این که پیک خداوندگار از عرش اعلی پا به عالم خاک نهاد و نزد محمد آمد. محمد دگر جبرئیل را به خوبی می شناخت. جبرئیل گفت: حضرت حق سلام می رسانند و می فرمایند: «ای محمد خود را برای تحفه ما آماده کن.» وقتی رسول خدا پرسید: «چه تحفه ای؟» جبرئیل هم نمی دانست. افطار بهشتی میکائیل هم به نزد پیامبر آمد. پیامبر طبقی به دست او دید که دستمالی از دیبا بر روی آن افتاده بود. فاطمه از بهشت می آید پیامبر برخاست تا نماز بخواند. جبرئیل گفت: «امشب نماز بر شما حرام است؛ باید به نزد خدیجه بروید، امشب خداوند فرزندی پاک به شما عنایت می کند.» فاطمه حوریه ای بهشتی پیامبر خدا می فرمودند: «فاطمه حوریه ای است به صورت انسان و من هر گاه مشتاق بهشت می شوم فاطمه را می بویم» مونس مادر روزی پیامبر وارد منزل شدند. صدای خدیجه را شنیدند که با کسی صحبت می کرد. نزدیک آمد. کسی را نزدیک خدیجه ندید. قابله های انسانی وضع حمل خدیجه نزدیک شد. در خانه تنهاست. کسی نیست به او کمک کند. نزد زنان قابله قریش رفت تا او را کمک کنند. آنها نپذیرفتند بلکه او را به خاطر ازدواج با پیامبر سرزنش کردند. غمگین به خانه بازگشت اما در دل به خداوند امیدوار بود. چرا فاطمه؟ چون نوزاد به دنیا آمد پیامبر به الهام از خداوند نام او را فاطمه نهاد. سال ها بعد پیامبر روزی به فاطمه فرمود: «فاطمه جان! می دانی چرا تو فاطمه نامیده شدی؟ علی همسر فاطمه که آنجا بود سؤال کرد چرا؟ حضرت فرمود: «چون او و پیروانش از آتش محفوظ خواهند ماند.» طاهره در آیه تطهیر بعضی از افراد بشر هستند که در سایه عنایت خداوند و ارده خود، وجود خود را از هرگونه بدی و زشتی پیراسته کرده اند. خداوند در قرآن از اهل بیتی نام می برد که بدی را از آنان دور کرده و آنان را پاک نموده. در سوره احزاب آیه 33 چنین فرموده: «خداوند اراده کرده که پلیدی را از شما اهل بیت دور کند و شما را پاک نماید.» در کنار پدر جنگ احد برای مسلمانان گران تمام شد. آنها تاوان بی نظمی و طمع کاری خود را پس می دادند. در این جنگ صدمات فراوانی بر مسلمانان وارد آمد. پیشانی پیامبر زخمی شد. خون فراوانی آمد. دندان های حضرت را هم شکستند. فاطمه با جمعی از زنان به احد آمد. با مشاهده وضعیت پدر به گریه افتاد، با دست ها خون را از صورت پدر پاک می کرد. وقتی دید خون بند نمی آید، تکه حصیری برداشت، آن را سوزاند و بر روی زخم نهاد تا این که خون بند آمد. آن گاه نگاه به صورت خسته و خونی پدر انداخت و فرمود: «خشم خدا بر آن که صورت رسول خدا را خونی کرده است.» محبت فاطمه، واجب قرآنی پیامبر اسلام برای هدایت مردم 23 سال تلاش کرد و سختی های زیادی را تحمل نمود. از آن جهت که هیچ کاری بدون اجرت و مزد نیست، خداوند در قرآن مزد زحمات پیامبر را این گونه تعیین نموده است: «ای پیامبر! به مردم بگو من از شما هیچ مزد و اجری نمی خواهم مگر محبت با نزدیکان من.1 ای پیامبر به آنها بگو این اجر و مزدی هم که تعیین کردم (محبت به نزدیکانم) به نفع خود شماست.2 سکوت و رضایت وقتی کسانی به خواستگاری او می آمدند و مسئله را با پیامبر در میان می گذاشتند، روی خوش نشان نمی داد. اما وقتی پیامبر فرمود: « علی از تو خاستگاری کرده»، سکوت کرد و روی خود را برنگرداند. پیامبر فرمود: «الله اکبر، سکوت او نشانه رضایت اوست.» مهریه ام کم است! مهریه اش را رسول خدا 500 درهم قرار داد ولی خود او راضی نبود. می گفت: مهریه ام کم است. وقتی به او گفتند چه می خواهی؟ فرمود: «مهریه مرا شفاعت از گنهکاران قرار دهید.» از آنچه دوست دارید انفاق کنید نگاهی به پیراهنی که برایش دوخته بودند انداخت. پیراهن عروسیش را به دستور رسول خدا دوخته بودند. نگاهی هم به پیراهن کهنه وصله دار خود کرد. ناگهان به یاد مادرش خدیجه افتاد؛ کاش امشب مادر این جا بود و مرا در لباس عروسی می دید. خواست لباس را عوض کند، صدای در را شنید؛ از پشت در صدای فقیری را شنید که درخواست کمک می کرد. با خود گفت: «من که دو پیراهن دارم، یکی را به این فقیر می دهم.» خواست لباس کهنه را بردارد، به یاد آیه ای از قرآن افتاد: «از آنچه دوست دارید انفاق کنید» پیراهن کهنه را پوشید و پیراهن عروسیش را به فقیر بخشید. روز مباهله وقتی مسیحیان نجران به پیامبر ایمان نیاوردند، وحی آمد: «ای پیامبر! به آنها بگو شما فرزندان و زنان و خودتان را حاضر کنید؛ ما هم چنین می کنیم، مباهله می کنیم که لعنت خدا بر دروغ گویان باشد.» پیامبر خدا فردا با اهل بیت خود آمد، علی را پیش روی خود قرار داد و حسن و حسین را دو طرف خود و فاطمه پشت سر پیامبر قرار گرفت. وقتی مسیحیان چهره های نورانی اهل بیت پیامبر را دیدند از مباهله منصرف شدند. پیامبر به آنها فرمود: «اگر با شما مباهله می کردم، حتی یک نصرانی هم روی زمین باقی نمی ماند.» زوج موفق علی می گوید: «در مدت زندگی با فاطمه هیچ وقت او مرا ناراحت نکرد. من هم هیچ وقت او را ناراحت و خشمگین نکردم. او هیج وقت مرا نافرمانی نکرد هر لحظه که به او نگاه می کردم، غم و غصه هایم را فراموش می کردم. تسبیح فاطمه در خانه علی بسیار کار می کرد. با هم توافق کرده بودند کارهای بیرون را علی و کارهای خانه را فاطمه انجام دهد. با دست ها آسیاب می کرد، خانه را جارو می کرد، از چاه آب می کشید، دست هایش پینه بسته بود. گاهی اوقات بر اثر کار زیاد خسته می شد و لباس هایش کثیف می شد، در کنار همه این ها، نگهداری از فرزندان وظیفه دیگر فاطمه بود. روزی علی حال همسر خود را دید، ناراحت شد. آن روز در میان عرب ها خادم گرفتن مرسوم بود. علی به فاطمه پیشنهاد کرد نزد پیامبر برود و خدمتکاری بخواهد. فاطمه راه خانه پدر را در پیش گرفت اما پیامبر را در حال سخن گفتن با جمعی دید. برگشت. پیامبر دختر خود را دید و فهمید کاری دارد. به خانه دختر خود آمد. به فاطمه گفت: با من کاری داشتی؟ فاطمه چیزی نگفت. علی جریان را توضیح داد. پیامبر فرمود: «به شما چیزی یاد می دهم که از خادم بهتر باشد؛ بعد از هر نماز سی و چهار مرتبه الله اکبر، سی و سه مرتبه سبحان الله و سی و سه مرتبه الحمدلله بگویید. پاداشی بیش از این همه مروارید با خود گفت: «نزد دختر پیامبر می روم و سؤالم را از ایشان می پرسم.» راه خانه زهرا را در پیش گرفت. به خانه که رسید درب خانه را کوبید. لحظاتی بعد فاطمه در را باز کرد. زن سلام کرد و گفت: مادر مریضی دارم. سؤالی از نماز برایش پیش آمده مرا فرستاده تا از شما بپرسم. حضرت از او خواست سؤالش را بپرسد. زن سؤالش را پرسید و پاسخ را هم شنید و رفت. مصحف فاطمه امام صادق(ع) می فرمایند: «فاطمه زهرا را محدثه نامیده اند زیرا که فرشتگان آسمان فرود آمده و با ایشان گفتگو کردند. همان گونه که مریم دختر عمران را مورد ندا قرار دادند. حضرت فاطمه زهرا بعد از رسول خدا در فراق پدر اندوهگین و متأثر بودند، جبرئیل بر ایشان فرود می آمد و سعی می کرد ایشان را تسلی دهد و اندوهش را بزداید و او را شاد نماید. بنابراین با او از جایگاه و موقعیت پدرش صحبت می کرد و اخبار آینده را به او اطلاع می داد و علی آنها را می نوشت. این مصحف فاطمه است. مصحف فاطمه زهرا نزد ماست و از نظر حجم سه برابر قرآن است و یک کلمه از قرآن در آن نیست بلکه مندرجات آن اموری است که خداوند بر مادرمان فاطمه زهرا وحی فرموده است.»
[ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 2:31 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
القاب فاطمه دارای القاب بی شماری است؛ زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، معصومه، بتول، کوثر، حوراء انسیه، محدثه، حانیه، عذرا، مبارکه و لقب های دیگر. در این میان لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است و گاه با نام او همراه می آید، فاطمه الزهراء
[ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 2:28 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛ ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان. ای ام ابیها! ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد. تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت. ای مادر رسالت و همتای ولایت! به روزهایی می اندیشیم که پس از واقعه ی عظیم غدیر، همراه با حسنین به خانه های اهل مدینه می رفتی و با بیان وحیانی خویش حجت الهی را بر غافلان، تمام می کردی و بدین سان از آغاز، حمایت از ولایت، سرلوحه ی خصایل آسمانی ات بود.
[ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 2:25 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
خداوندا .. آنچه را تو زود میخواهی دیر نخواهم و آنچه راتو دیر میخواهی زود نخواهم
[ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 2:24 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
در وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) آمده است :سه چیز باعث پوشاندن گناهان است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالی که مردم خوابند. «سلام کردن» یکی از سنت های اسلامی است که بسیار مورد تأکید قرار گرفته است. لازم است یک مسلمان این سنت حسنه اسلامی و دینی را زنده نگه دارد. اما سلام کردن هم مثل هر کار دیگری آداب و اصول خودش را دارد! این کار که سبب می شود میان برادران و خواهران دینی الفت و دوستی شکل بگیرد روش و آدابی دارد که بزرگان دینی آن را به روشنی طرح نموده اند تا هم از مزایای دنیوی و هم اجر اخروی آن برخوردار شویم و چیزی را از دست ندهیم ولو به قدر یک سر سوزن! «سلام» اسم خداست خداوند متعال اسامی و نام هایی دارد که هر یک از آنها حاکی از یک صفت و حقیقتی در ذات حق تعالی است. «سلام» هم یکی از این اسامی و صفات است که به معنای سلامتی و سلم و دوستی است. خداوند متعال در سوره مبارکه حشر خود را به این نام خوانده است؛ آنجا که می فرماید: «هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ » ؛ اوست خداوند یگانه ای که جز او معبودی نیست، مالک و حاکم است و از هر عیبی منزّه می باشد، به کسی ستم نمی کند. (حشر/23) اجازه مخصوص سلام! خداوند متعال به بندگان خود اجازه داده است که در هنگام ملاقات با یکدیگر نام او را به هم هدیه دهند که با این کار همه ی خوبی ها و خیرات را نصیب هم می گردانند. از این رو سلام کردن بسیار مورد توصیه است به طوری که بر آغاز گر سلام و کسی که در احیاء این سنّت الهی پیشی بگیرد، برکات و نصیب برتر و بهتری وجود دارد. امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که حضرت فرمودند: شایسته ترین مردم نزد خدا و رسولش کسی است که سلام را آغاز کند. همچنین امام صادق (علیه السلام) فرمودند: آغاز کننده ی به سلام به خدا و رسولش نزدیکتر است. سلام را فراموش نکنید! در این سنت حسنه نه تنها آغاز کننده بودن یک توصیه ی خوب است بلکه بلند سلام کردن هم یکی دیگر از ادبهای این رسم نیکوست. امام محمدباقر (علیه السلام) فرمودند: خدای عزّو جل بلند سلام کردن را دوست دارد. همچنین امام صادق (علیه السلام) از پدران بزرگوارشان نقل فرمودند که در وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) آمده است: سه چیز باعث پوشاندن گناهان است: آشکارا سلام کردن، طعام دادن، خواندن نماز شب در حالی که مردم خوابند. امام صادق (علیه السلام) در حدیث شریف دیگری فرمودند: هر کس چهار چیز برای من تعهد کند من چهار خانه در بهشت برای او تضمین می کنم (که یکی از آنها) آشکارا سلام کردن در همه جاست. سلام نکنی بخیلی! اهمیت احیاء این سنت نیکو و این پدیده ی اجتماعی تا بدانجاست که خودداری از سلام کردن از نشان های بخل شمرده شده است. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: خدای عز و جل فرمود: بخیل کسی است که از سلام کردن بخل ورزد. این موضوع تا جایی اهمیت دارد که سلام کردن بر همه حتی بر کودکان توصیه شده است. امام رضا (علیه السلام) از پدران بزرگوارش نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمودند: پنج چیز را تا آخر عمر رها نخواهم کرد. (که یکی از آنها) سلام کردن بر کودکان است تا بعد از من سنّت (رسم) باشد. پس نباید بخل ورزید حتی در مقابل کودکان و این از آموزه های گرانقدر اسلامی است. همچنین نباید در سلام کردن میان افراد تفاوت قائل بود. امام رضا (علیه السلام) فرمودند: هر کس فقیر مسلمانی را ملاقات کند و به گونه ای بر او سلام نماید که با سلام بر ثروتمند فرق داشته باشد در روز قیامت خداوند را در حالی ملاقات می کند که خداوند بر او خشمگین است. اگر سلام نکرد، جوابشو نده! امام صادق (علیه السلام) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که کسی که قبل از سلام سخن آغاز کند به او پاسخ ندهید! و نیز فرمودند: قبل از سخن گفتن سلام کنید اگر کسی قبل از سلام گفتن سخن گوید به او پاسخ ندهید. پس اصلاً زشت و دور از آداب مسلمانی نیست که بخواهیم همیشه اول کلام و گفتگوی مان را با سلام کردن آغاز کنیم و نه مثل برخی دیگر از فرهنگها بدون هیچ مقدمه و مدخلی! یادمان نرود که حتی تأکید شده است به کسی که بدون رعایت این فرهنگ شروع به سخن می کند نباید پاسخ بدهیم و باید خودمان را ملزم نماییم با سلام گفتگو و محاوراتمان را شروع نماییم تا جایی که در سلام از هم پیشی بگیریم نه آن که سلام کردن برایمان سخت باشد. بگذارید مثالی بزنیم: فرض کنید می خواهید در خیابان آدرسی و یا ساعت را بپرسید. مسلمانانه اش! این است که اول بگویید سلام و بعد باقی سؤالات! اما متأسفانه در برخی موارد و یا شاید باید گفت در بسیاری از موارد شاید هم به نحو غیرمحسوس با فرهنگ سازی بیگانه! بدون “سلام” می پرسیم آقا شما این آدرس را بلدید؟! و یا ساعت چنده؟ و خیلی می خواهیم مؤدب باشیم اولش می گوییم: ببخشید! ساعت چنده؟! تا حالا شما برای ساعت پرسیدن اول سلام کرده باشید؟! مثلاً سلام خوبید؟! ساعت چنده؟! نمی دانم شاید باید فرهنگ سازی کرد. به نظر شما ببخشید اول سؤالاتمان ترجمه “excuse me ” اونور آبی ها نیست؟!! جواب سلام هم که واجبه! و البته و صد البته همه می دانیم که جواب سلام هم واجب است و این جواب شامل همه نوع آغاز سخن و سلامی هست. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: جواب دادن به نامه مانند پاسخ سلام واجب است و آغاز کننده ی به سلام نزد خدا و رسولش شایسته تر است. همچنین آن حضرت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نقل فرمودند که سلام کردن مستحب و پاسخ آن واجب است. و شاید بشود مثال این روزگار ما را ایمیل و تلفن و چت و غیره هم دانست (البته با رعایت موازین شرعی!!) پایان سخن: سلام کردن یکی از آداب اسلامی است که شاید به علت وفور و تکرار آن برایمان امری عادی و پیش پا افتاده شده باشد اما باید توجه نمود که این سنت حسنه اسلامی در صورتی که با همه آداب و شرایطش اجرا و عمل شود ثمرات مادی و معنوی بسیاری را برای فرد و جامعه بدنبال دارد که شایسته نیست نسبت به آن بی توجهی گردد
[ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 12:44 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
IranSkin go Up |
|||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |