متین | ||
|
خواب اتل متل خواب چشمهای بسته مامان خوابیده خسته ی خسته داداش کوچولوم می پره روتخت خوشم نمیاد ازکارهای سخت اتل متل نه من نمی خوابم تاصبح می شینم توتختخوابم بلندشدم زود درهاروبستم من سرحالم کی گفته خسته م؟ اتل متل هیس!! من تواتاقم قایم شدم خواب نیادسراغم اتل متل باز بازی بامهتاب یه دفعه صبح شد پریدم ازخواب
[ دوشنبه 91/9/27 ] [ 11:5 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
حیاط برادرم کلی پرنده داره قیافه شون حسابی خنده داره بوقلمونه هی صدا میکنه مرغه همش قدقدقدامیکنه بوقلمونه یک کمی فضوله هی میگه:غیرقابل قبوله" خروس بی محل چقدر می خونه اردکه تاشب توی آب می مونه جوجه هاجیک جیک میکنن همیشه نوک ونوک ونوک ،نوک میزنن به شیشه کلاغه هی لوس بازی در میاره میره از این واون خبر میاره همسایه ها!اینجاکه جانداریم بزغاله وگاو والاغ نداریم فکرنکنیدکه خونمون دهاته! این جاکه باغ نیس باباجون حیاطه! [ دوشنبه 91/9/27 ] [ 11:1 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
صبح
اتل متل صبح پرازنشاطه موقع نرمش توی حیاطه خورشیدزیبا داره می تابه بلندشوازجات چه وقت خوابه؟ صورت شسته لبهای خندون مثل یه غنچه میون گلدون وقت صبحونه س پنیروگردو نون ومربا املت ونیمرو شکرخدارو به جامیاری آماده شوزود مدرسه داری [ شنبه 91/9/25 ] [ 10:31 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
ماهی هفت سین
خونه ی مادربزرگ همگی شادوخوشحال باز دورهم جمع شدیم لحظه ی تحویل سال دوباره عیدوعیدی بازم بهاروهفت سین کاشکی که توی این روز هیشکی نباشه غمگین سنجدوسیب وسبزه سیروسماق وسرکه آینه آب وقرآن ماهیه کو؟توبرکه تنگشودوس نداره براش یه خرده تنگه سفره ی هفت سین ما همینجوریش قشنگه [ شنبه 91/9/25 ] [ 10:25 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
دست شکسته بازم تو زنگ تفریح بچه هاشیطون شدن با جیغ وداد و فریاد به سمت در دویدن تو اون همه شلوغی یکی هلم داد با دست بدجوری خوردم زمین انگاری شصتم شکست منو به بخش اورژانس مامان رسوند پریشون زودی معاینم کرد یه دکتر مهربون روصندلی نشستم بدون گریه زاری گرفت از انگشت من یه عکس یادگاری به فکر درس و مشق ام که از سرم نمیرن.. منکه دلم نمیخواس دستمو گچ بگیرن [ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 9:57 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
مهمونی وای که چقدرگرسنمه به! چه فسنجونی داریم موقع افطارکه میشه همیشه مهمونی داریم دایی نمک عمونبات خرماخانم آقای شیر باهم رودروایسی دارن خاله عسل عمه پنیر یه گوشه ازسفره ی ما کوکووآش وشامیه این طرف سفره ی ما زولبیاهست وبامیه! می پیچه توی خونمون عطردعاوربنا الهی هرساله باشه مهمونیهای باصفا!
[ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 9:51 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
مهرومهربونی ای بچه ی بداخلاق بایداینوبدونی دنیاقشنگترمیشه بامهرومهربونی *** به باغچه هاآب بده باگل هامهربون باش پرنده هاروجمع کن دونه براشون بپاش *** باخنده وباشادی نه اخم وگریه وخشم مامان ازت چیزی خواس فوری بهش بگو چشم *** اخماتوواکن ازهم بازم بخنددوباره خداهم آدمای مهربون ودوس داره
[ چهارشنبه 91/9/22 ] [ 9:40 عصر ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
IranSkin go Up |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |