متین | ||
|
ایشان تاجایی که درتوان داشت نمیخواست پاسخ رد به مراجعه کنندگان بدهند.یک روزحوالی ساعت 9/5صبح به خانهشان رفتم. منزل ایشان کوچک بود وسه اتاق داشت. یکی ازاتاقها اندرونی بود ودیگری اتاقی که بخشی رابه کتابخانه وبخش دیگری رابه پذیرایی ازمهمانان و مراجعه کنندگان اختصاص داده بودند.من هرروزحدود نیم ساعتی خدمت ایشان میرفتم وایشان هم روی لطف وتوجهی که به من داشتند، کلید منزلشان را به من داده بودند که هر وقت بخواهم،بتوانم به آنجا بروم. آن روز دیدم که شخصی دم در ایستاده و آقا هم به خاطر گرمای تابستان با یک پیراهن نازک و عرقچین دم درآمدهاند ودارند با اوحرف میزنند. جلو رفتم و سلام کردم و دیدم آن شخص دارد ازدست تنگ و فشار معیشت با آقا صحبت میکند و از ایشان میخواهد دعایی را به او تعلیم بدهند تا از وضعیت مشقتبار خود خلاص شود. آقا به ایشان فرمودند:«صبح و شب این دعا را بخوانید: [ چهارشنبه 93/8/7 ] [ 8:25 صبح ] [ مهدی رمضانی متین ]
[ نظرات () ]
IranSkin go Up |
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |